تو عصر ارتباطات و انقلاب صنعتی چهارم، خوشنامی برند به اندازه کیفیت و قیمت رو تسخیر بازار اثر داره و غولهای فناوری مثل مایکروسافت، دولینگو و پینترست فقط با کارزارهای روابط عمومی تونستن سهم بازارشون رو افزایش بدن.
روابط عمومی، مارکتینگ و تبلیغات انقدر به هم نزدیک شدن که مرز دقیقی ندارن ولی اگه مدیری انتظار داشته باشه هزینه کردن تو روابط عمومی سریع و مستقیم فروش رو بالا میبره اشتباهه.
وظیفه روابط عمومی ایجاد و حفظ خوشنامی سازمان تو نگاه رسانهها، شرکا، مشتریها و حتی کارمندهای خود سازمانه. روابط عمومی باید مداوم روی تصویر عمومی از برند نظارت و برای حفظ و بهبود این تصویر اقدام کنه. برای همین مدیر روابط عمومی نیاز به ارتباط نزدیک، اعتماد کامل، دسترسی سریع و بدون واسطه به مدیرعامل داره.
افکار سنجی، توانایی مدیریت ارتباط با رسانهها، اطلاع از مهارتهای ارتباطی و رسانهای و تسلط به ابزارهای تحلیلی، مهارتهای لازم برای مدیران روابط عمومیه و اگه مدیرها انتظارشون از روابط عمومی صرفا برگزاری همایش و دادن هدایای تبلیغاتی یا فقط جمع کردن بحران سازمانهاست، بهتره برای خودشون یه دستیار بیارن؛ چون روابط عمومی قراره به مدیرها کمک کنه تا پرچم سازمان رو بالا نگه دارن نه اینکه فقط بله قربانگو و مجیزگو و تشریفات باشه.